باربد وقتی از مشهد اومد خیلی لاغر شده بود، کلا لاغر هست ولی دیگه لاغرتر شده بود.
شدیدا کم خوابی هم داشت، صبح ها ۴صبح میرفته حرم و شب هم ۱۱-۱۲ میخوابیده و فعالیت بدنیش هم زیاد بوده.
مامان : باربد مجبورتون میکردن ۴ صبح برید حرم؟
باربد : نه
مامان: پس چرا تو میرفتی هر روز؟
باربد: روز اول عمو راز( استاد فیزیک بچه ها، که بچه ها خیلی دوستش دارند و بهش عمو راز میگن) پرسید میاین بریم؟ ما همه گفتیم میریم و قول دادیم. برای همین میرفتم.
من فدای تو بشم مرد بزرگ من که وقتی قولی میدی سر قولت هستی من و تو!!!...
برچسب : نویسنده : barbod1387 بازدید : 36